زمانی که میشنویم فرگوسن 27 فصل متوالی هدایت منچستر را بر عهده داشت یا آرسن ونگر بیستمین سال حضورش در آرسنال را سپری میکند در نگاه اول یک خبر بیارزش و کم اهمیت جلوه میکند اما مقایسه این مدت زمان با مربیانی داخلی که اگر خیلی خوب باشند بیش از دو فصل دوام نمیآورند، نشان از یک حقیقت تلخ دارد. در واقع هیچ مربی در لیگ فوتبال ایران از سال آینده و تیمی که در اختیار دارد، مطمین نیست. به اندازه انگشتان یک دست هم باشگاهی وجود ندارد که با مربیانش قرارداد بلند مدت واقعی امضا کند.
شاید دلیل این کار در نبود برنامه و هدف باشد. جایی که در کشورهای اروپایی جذب هر بازیکن و مربی با اهداف بلند مدت انجام می شود و آنها فقط هفتهی پیش رو را نمیبینند. اگر به برنامه و هدف اعتقاد داشته باشیم باید وقتی این موضوع که موفقیت در یک سال و دو سال اتفاق نمیافتد را قبول کنیم. باید تغییراتی هم که در آینده اتفاق میافتد مطابق با آن هدف و نگرش باشد. ثبات مدیریت، مربی و بازیکن یکی از اصول ابتدایی باشگاهداری در جهان ورزش است. زمانی که این سه عامل ثابت باشند، پیشرفت و حرکت رو به جلو و از پیش تعیین شده هم محقق میشود و موجب ساخته شدن یک هویت و برند می شود.
شاید عدهای معتقد باشند که آرسن ونگر نتایج خوبی را در آرسنال کسب نکرده اما او بخشی از هویت این باشگاه شده است و تصور آرسنال بدون ونگر سخت به نظر برسد.
نماد تیمهای ما چه کسانی هستند؟ به جز چند مورد کوچک کدام باشگاه به دنبال قرارداد بلند مدت با کادر فنی خود است؟ اگر قرارداد بلند مدتی هم منعقد شود، بدون شک قطعی نیست و برای فصلهای آینده توافقی خواهد بود. شاید حضور عبدالله ویسی در استقلال خوزستان بهترین نمونه ثبات باشد. جایی که حاصل اعتماد مدیران این باشگاه به ویسی در دو فصل گذشته، موفقت امروز این تیم باشد. استقلالی که تحسین همگان را برانگیخته است.
در مثال دیگر حضور بیش از پنج ساله کارلوس کی روش در تیم ملی موجب به وجود آمدن یک هویت و نماد برای تیم ایران شده است. دیگر می توان برای ایران سبک و نوعی از بازی را قائل بود. از طرفی شخص کارلوس کی روش هم تبدیل به یک برند برای فوتبال ایران شده و نمایش ایران در جام جهانی مقابل آرژانتین و در دیدار با شیلی و سوئد مصداق بارزی بر این ادعاست.
حتی برنامههای میان مدت مانند حضور یحیی گل محمدی در ذوب آهن و حرکت بر اساس مدل فکری او، از ذوب آهن تیمی قدرتمند به وجود آورده است. تیمی که برای دومین سال متوالی به فینال جام حذفی صعود کرده و از تیم ضعیف چند سال پیش یک مدعی ساخته است. حتی اعتماد به برانکو ایوانکوویچ در پرسپولیس هم جواب داد و نمایش درخشان پرسپولیس در فصل جاری ما حصل این تفکر بود. حضور طولانی مدت غلام حسین پیروانی در فجر سپاسی در دهه هشتاد هم نمونه دیگری از ثبات است. فجر پس از جدایی پیروانی هیچگاه جایگاه ثابتی در لیگ برتر نداشت و مانند آسناسور عمل کرده است.
تیمهای بزرگ فوتبال ایران در چند فصل گذشته مربی ثابتی نداشتند. استقلال، سپاهان، پرسپولیس، تراکتورسازی و ... روی نیکمت خود این هویت را از دست داده اند. مربیانی که برای ایجاد هماهنگی و شخصیت تیمی نیاز به زمان دارند. سرمربی ای که با حضور در بالای جدول هم از جایگاهش مطمئن نیست و تمرکز و تلاشش کمتر می شود. به هر حال ثبات در مربیگری، شجاعتی است که هر مدیری قادر به این رسیک نیست اما تجربه ثابت کرده است که چنین مدیران موفق بوده اند و لازمه مدیریت هم همین است.
برای بررسی این وضعیت کافی است به تیم هایی که با 16 مربی حال حاضر لیگ برتر فعالیت داشتهاند نگاهی بیندازیم تا به گردش آنها در تیم های مختلف پی ببریم. هر کدام از اعداد مقابل تیمها، دفعات حضور مربی موردنظر در آن تیم را نشان می دهد.
*امیر قلعه نویی: استقلال (3)، تراکتورسازی (2)، کشاورز تهران، برق تهران، استقلال اهواز، تیم ملی ایران، مس کرمان، سپاهان اصفهان، ملوان بندر انزلی / در مجموع: 12 تیم
* پرویز مظلومی: استقلال (2)، مس کرمان (2)، صبا باطری، صنعت نفت آبادان، تیم ملی ایران ب، ابومسلم، آلومینیوم هرمزگان / در مجموع: 9 تیم
* عبدالله ویسی: صبای قم، پیکان، استقلال خوزستان / در مجموع: 3 تیم
* یحیی گل محمدی: تربیت یزد، نساجی مازندران، صبای قم، پرسپولیس، نفت تهران، ذوب آهن / در مجموع: 6 تیم
* برانکو ایوانکوویچ: وارتکس، سگستا، ریهکا، تیم ملی کرواسی (دستیار)، هانوفر ۹۶، تیم ملی ایران (دستیار)، تیم ملی امید ایران، تیم ملی ایران (سرمربی)، دینامو زاگرب (2)، شاندونگ لیونگ، الاتفاق عربستان، الوحده امارات، پرسپولیس / در مجموع: 13 تیم
* علی دایی: پرسپولیس (2)، سایپا، تیم ملی ایران، راهآهن، صبای قم / در مجموع: 6 تیم
* مجید جلالی: وحدت تهران، هما تهران، پیام مشهد، تیم ملی نوجوانان ایران، تیم ملی جوانان ایران، نیروهای مسلح ایران، پاس تهران (2)، صباباتری، شهید قندی یزد، استقلال اهواز، فولاد خوزستان، تراکتورسازی، سایپا / در مجموع: 14 تیم
* علیرضا منصوریان: پاس همدان، تیم ملی ایران (دستیار)، تیم ملی امید ایران، نفت تهران / در مجموع: 4 تیم
* ایگور استیماچ: هایدوک اسپلیت، سیبالیا، NK زاگرب، تیم ملی کرواسی، زادار، سپاهان / در مجموع: 6 تیم
* فراز کمالوند: برق تهران، پیام مشهد، سرخپوشان (2)، شیرین فراز کرمانشاه، صنایع اراک، تراکتورسازی، پاس همدان، شهرداری تبریز، گسترش فولاد تبریز / در مجموع: 10 تیم
* حمید استیلی: استیل آذین، شاهین بوشهر، پرسپولیس، راهآهن، ملوان بندر انزلی / در مجموع: 5 تیم
* رضا مهاجری: شیرینفراز کرمانشاه، سیاهجامگان، پدیده خراسان / در مجموع: 3 تیم
* دراگان اسکوچیچ: رییکا (2)، اینتربلوک لیوبلیانا، العربی کویت، النصر عربستان، ملوان بندر انزلی، فولاد خوزستان / در مجموع: 7 تیم
* مهدی تارتار: راه آهن (2)، داماش گیلان، گهر زاگرس دورود، گسترش فولاد تبریز، صبای قم / در مجموع: 6 تیم
* فرهاد کاظمی: بهمن کرج (2)، استقلال رشت، پاس تهران، ابومسلم (2)، سپاهان (2)، پیکان تهران (3)، صبا باتری، مس کرمان، استیلآذین، گسترش فولاد، کاوه تهران، ذوبآهن، راهآهن، سیاهجامگان / در مجموع: 19 تیم
* سیاوش بختیاری زاده: نفت مسجدسلیمان،استقلال اهواز (2) / در مجموع: 3 تیم
آمار بیشترین ثبات و بیشترین تغییرات در کادرفنی تیمهای لیگ برتر فوتبال ایران به این شرح است:
* سه فصل
استقلال خوزستان: عبدالله ویسی
* دو فصل
ذوب آهن: یحیی گل محمدی
نفت تهران: علیرضا منصوریان
سایپا: مجید جلالی
فولاد خوزستان: دراگان اسکوچیچ
گسترش فولاد: فراز کمالوند
پرسپولیس: برانکو ایوانکوویچ
* یک فصل
استقلال تهران: پرویز مظلومی
صبای قم: علی دایی
پدیده مشهد: رضا مهاجری
تغییرات کادرفنی در لیگ پانزدهم
تراکتورسازی: تونی اولیویرا - امیر قلعه نویی
سپاهان: حسین فرکی - ایگور استیماچ
سیاه جامگان: رسول خطیبی - سعید رمضانی - فرهاد کاظمی
راه آهن: فرهاد کاظمی - مهدی تارتار
استقلال اهواز: سیاوش بختیاری زاده - علی حنطه - سیاوش بختیاری زاده
ملوان: امیر قلعهنویی - حمید استیلی
با این همه جابجایی و تغییرات در کادرفنی تیمهای حاضر در لیگ برتر فوتبال ایران آیا میتوان پذیرفت که برنامه و هدف از دغدغههای اولویتدار مدیران باشگاههای فوتبال کشور است؟ آیا واقعا باشگاههای ایران با حساب و کتاب برای موفقیت در لیگ برنامهریزی میکنند یا روزانه درپی حل مشکلات خود هستند؟ آیا هزینههای هنگفت میلیاردی در فوتبال کشور به درستی صرف برنامهها و اهداف مدیران فوتبالی میشود؟
قطعا پاسخ به این سوالات هرچه که باشد نتیجه آن، تاثیر مستقیمی بر آمار مربیان چمدان به دست فوتبال ایران خواهد داشت. امید است که باشگاههای ایران نیز با تکیه بر هدفگذاری و برنامهریزی سازنده راهی را بروند که پایداری و رشد را عاید فوتبال ایران کند نه اینکه چند سال بعد همان مربی را به کار بگیرند که 5 سال پیش با او به بنبست ناکامی رسیده بودند و یک بار برای همیشه مانع تکرار رنجیره بینتیجهی مربیان تکراری در فوتبال کشور شوند.